برخی از اهالی شبهعلم از نام طب سنتی” یک سوءاستفادهی رندانه میکنند:
طوری جلوه میدهند که انگار دو نوع طب وجود دارد: طب مدرن و طب سنتی. و
گویی که هر کدام از این دو نوع طب، مبانی و اصول و نظریهها و روشهای خود
را دارند و برخی بیماریها را این بهتر درمان میکند و برخی دیگر را آن!
این ادعا به کلی نادرست است. واقعیت این است که تنها یک طب و پزشکی معتبر
وجود دارد که به کار بستن آن از نظر اخلاقی روا و مجاز است: طب مبتنی بر
شواهد (Evidence-based Medicine) که البته محصول دوران مدرن است.
بگذارید چند مثال بزنم:
· آیا میتوان دو جور جغرافی” را تصور کرد؟ جغرافی مدرن (یعنی همین
نقشهها و دانشی که محصول ماهوارهها و GPS و خلاصه علم و فنآوری جدید
است) و جغرافی سنتی (یعنی جغرافی مبتنی بر نقشههای قدیمی که در موزهها
موجودند). آیا کسی میتواند در کنار دانشکدهی جغرافی مدرن، یک دانشکدهی
جغرافی سنتی تاسیس کند و در آن به جای فنآوری جدید از نقشهها و کتابهای
جغرافی سنتی استفاده کند و آدمها – و ماشینها و شرکتهای هواپیمایی و
کشتیرانی – هم اختیار داشته باشند که برای انتخاب مسیر خود یکی از دو روش
فوق را انتخاب کنند؟
· آیا میتوان دو جور ستاره شناسی تصور کرد و دو جور دانشکده تاسیس کرد که
در یکی علم ستارهشناسی مدرن درس داده شود و در دیگری گفته شود که زمین صاف
است و روی شاخ گاو است و گاو روی ماهی است و بالای سر ما هم هفت طبقه
آسمان است و ….؟ و آنوقت به صنایع فضاپیمایی گفت که میتوانید در محاسبات
خود از علم ستارهشناسی سنتی استفاده کنید که دانشمندان بزرگی چون بطلمیوس
آن را پدید آوردهاند.
· آیا میتوان دو جور شیمی تصور کرد؟ شیمی مدرن و شیمی سنتی که عالم را متشکل از چهار عنصر غیر قابل تجزیهی باد و خاک و آب و آتش میداند؟ و عدهای را به دانشکدهی شیمی سنتی فرستاد تا محصولاتی را بر اساس علم کیمیای سنتی تهیه کنند؟
در تمامی فرضهای فوق، خوانندهی دانا با لبخند خواهد گفت که نه! ما یک
علم معتبر و به روز داریم. شیمی و ستارهشناسی و جغرافیای سنتی، تنها به
تاریخ علم” تعلق دارند.
حالا اجازه بدهید یک سوال بپرسم: آیا جغرافی/ستارهشناسی/شیمی سنتی یکسره نادرست بود و هیچ فایدهای نداشت؟
پاسخ منفی است. آن علوم بخشهای درستی هم داشتند که علم مدرن آنها را
پذیرفته و در خود جای داده است. البته آن علوم در زمان خود فایدههایی هم
داشتند. راه و چاه را نشان میدادند و حتی خسوف و کسوف را پیشبینی
میکردند. اما هرگز با فایدهها و دقت و صحت علم مدرن قابل مقایسه نیستند.
همین معنا در مورد پزشکی هم صادق است. ما یک پزشکی معتبر داریم و تنها همین
پزشکی است که اخلاقاً حق استفاده و تجویز آن را داریم: پزشکی مبتنی بر
شواهد. آن چه که تحت عنوان طب سنتی خوانده میشود بخشی از تاریخ پزشکی است
که البته در زمان خود جالب توجه بوده است و برخی از بیماران را درمان
میکرده است و البته سرشار از تئوریهای نادرست و خنده دار هم بوده است.
مثلاً فیزیولوژی و آناتومی سرشار از اشکالی که گردش خون را هنوز کشف نکرده
است و رگها را جای عبور هوا میداند و قلب را سه بطنه و جگر را محل بخشی
از عواطف و مغز را جای خنک شدن خون به شمار میآورد. نیز تئوری مزاجی که بر
شیمی چهارعنصری مبتنی است و همانند همان شیمی و همانند هیات بطلمیوسی
سالهاست که منسوخ شده و به تاریخ طب پیوسته است.
البته برخی از داروها و روشهای درمانی سنتی را میتوان از محک آزمون
گذراند و وارد طب مدرن کرد. اما در این صورت دیگر جزئی از طب مدرن به حساب
خواهند آمد.
درست است که همچنان برخی با مراجعه به طب سنتی به درست – یا غالبا به غلط و
در اثر تلقین یا اثر دارونما یا سیر طبیعی بهبود بیماری – احساس میکنند
که حالشان بهتر شده است. اما این هرگز با دستاوردهای طب مدرن که –به جای
روایت های شخصی و تاثیر پذیر – مبتنی بر تجربهی روشمند و علمی است، قابل
مقایسه نیست. بنابراین قائل بودن به دوگانهی پزشکی مدرن/سنتی یک خطای جدی
است.
ما یک علم پزشکی داریم که معتبر است و اخلاقا باید برای بیماران مورد
استفاده قرار دهیم و البته در کنارش، تاریخ علم را داریم که قابل مطالعه – و
نه کاربرد- است اما برخی از اجزای آن هنور معتبرند به همین علت وارد طب
مدرن شدهاند.
و همینطور انواع شبه علم” را داریم که سعی میکنند با تظاهر به علم بودن،
مردم و بیماران را به سوی خود جذب کنند. این شبه علم ها به علت مبتنی بودن
بر مبانی نظری نادرست و استفاده از روشهای گاه خطرناک و غالبا بیفایده،
منسوخاند و استفاده از آنها برای بیماران یا دلالت بیماران به سوی
استفاده از آنها غیراخلاقی است.
درباره این سایت