دیروز در گروه همکلاسیهای دوران پزشکی عمومی میگشتم که مطلبی فوروارد شده نوجهم را جلب کرد. مقاله یا نوشته ای بود در مورد روابط ایران و آمریکا و تحریمها. نویسنده اش با عنوان دکتر و استاد دانشگاه تهران با افتخار اسمش را هم در بالا و هم در پایین نوشته آورده بود. تصویری از وسطهای نوشته را می آورم.
این جناب استاد دانشگاه که دست به قلم برده و برای ملت می نویسد، نمی داند ترجیع
بند چیست و در چند جای نوشته اش از آن به صورت ترجیح بند استفاده کرده است. که اگر
یک مورد بود میشد به حساب غلط املایی گذاشت اما تکرار مکرر نشان از این دارد که
نویسنده معنی این کلمه را نمی داند و فقط از جایی به گوشش خورده است.
جدا از محتوای مطلب، به این تاسف می خورم که سواد خواندن و نوشتن اساتید دانشگاه
ما و آنهایی که لقب دکتر را یدک می کشند به اندازه دیپلم متوسطه زمان ما نیست و با
این سواد در مورد ت و اقتصاد و پزشکی و فلسفه و همه چیز هم نظر می دهند و قلم
فرسایی هم میکنند.
نمونه های اینچنینی را این روزها بین قشر به اصطلاح دانشگاه دیده مان زیاد می
بینم.
مثلا: یکی از دوستان پیغام داده بود: مراسم تشکیل جنازه پدربزرگم . . . ( به جای
تشییع جنازه)
یا یکی دیگر از دوستان در تبریکی نوشته بود: به امید موفقیت روز افسون
یا حتی در نامه اداری میبینیم به جای تسویه حساب نوشته اند تصفیه حساب.
بدتر از همه اینها در رسانه ملی میاد میگه: بنی آدم اعضای یکدیگرند ( بجای یک
پیکرند)
اینها همه ناشی از این است که ملت ما به جای کتاب خواندن ، اکنون چند تا اراجیف را در شبکه های اجتماعی می خوانند و عمق سوادشان هم مربوط به همان مطالبی است که چنین اساتید دانشگاهی برایشان نگاشته اند.
درباره این سایت